Mirzaei M, Rastegar Shariat Panahi M, Ghahremani E, Rezae E, Seid Moradi R, Farnoosh G et al . Improving the activity and stability of OPH enzyme using DNA Shuffling method. NCMBJ 2020; 10 (39) :91-102
URL:
http://ncmbjpiau.ir/article-1-1294-fa.html
میرزایی مرتضی، رستگار شریعت پناهی مونا، قهرمانی عنایت، رضایی احسان، صید مرادی رضوان، فرنوش غلامرضا و همکاران.. بهبود فعالیت و پایداری آنزیم OPH با استفاده از روش DNA شافلینگ. مجله تازه هاي بيوتكنولوژي سلولي و مولكولي. 1399; 10 (39) :91-102
URL: http://ncmbjpiau.ir/article-1-1294-fa.html
مرکز تحقیقات بیوتکنولوژی کاربردی، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، تهران، ایران
متن کامل [PDF 3729 kb]
(1530 دریافت)
|
چکیده (HTML) (3258 مشاهده)
متن کامل: (972 مشاهده)
بهبود فعالیت و پایداری آنزیم OPH با استفاده از روش DNA شافلینگ
مرتضی میرزایی1، مونا رستگار شریعت پناهی2، عنایت قهرمانی1، احسان رضایی3، رضوان صید مرادی1، غلامرضا فرنوش1، علی محمد لطیفی*1
1-مرکز تحقیقات بیوتکنولوژی کاربردی، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، تهران، ایران
2-گروه بیوشیمی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
3-مرکز تحقیقات زیستشناسی مولکولی، انستیتوی زیستشناسی و مسمومیتها، دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله، تهران، ایران
4- مرکز تحقیقات پیشگیری از بیماریهای دهان و دندان، دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله، تهران، ایران
چکیده
سابقه و هدف: از جمله روشهای مؤثر برای مهندسی پروتئین، بهویژه برای بهبود قابلیتهای سویههای صنعتی، روش ژنوم شافلینگ است. این مطالعه منطبق بر تکنیکهای مهندسی بیوکاتالیستی و بر اساس روش های DNA شافلینگ انجام شده است.
مواد و روشها: سویۀ وحشی سودوموناس آئروژینوزا بهشماره دسترسی JQ917006.1 تهیه گردید. سویههای جهش یافته بهروش DES و سازگاری با غلظت دیازینون بررسی شدند. پس از آماده سازی پروتوپلاست، برزدن ژنوم انجام شد که از کتابخانۀ جهش یافته حاصل شده بود. پروتوپلاستهای الحاقی از نظر فعالیت بررسی شدند.
یافتهها: فعالیت مربوط به سویههای IR1.G1، IR1.D8، IR1.D4 و IR1.D5 بهترتیب عبارتند از ۲۳۴/۰ U/ml، ۱/۰ U/ml، ۰۹۸/۰ U/ml و ۰۶۶/۰ U/ml و سویههای IRL1.F2 و IRL1.F3 و IRL1.F1 بهترتیب دارای فعالیت mg/L ۵۴۱/۰، mg/L ۵۲۳/۰ و mg/L ۵۰۹/۰ هستند.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از ارزیابی نسل اول ژنوم شافلینگ (دور اول فیوژن پروتوپلاست) نشان داد که سویههای برخورده (شافل شده) که قادر به رشد در مجاورت توکسین (۳۰۰۰ میلیلیتر در لیتر غلظت دیازینون) بودند، فعالیت بهتری نسبتبه سویههای جهش یافته با استفاده از هر دو روش (گرادیان غلظت سم و روش DES) را از خود نشان دادند.
واژه های کلیدی: ژنوم شافلینگ، سویههای بهبود یافته، مهندسی پروتئین، دیازینون
مقدمه
تاریخچۀ استفاده از آفتکشهای ارگانو فسفاته برای مصارف کشاورزی به دهههای قبل باز میگردد. تعدادی از ترکیبهای ارگانوفسفره شامل مالاتیون، دیکلرووس و، پاراتیون کلروپیریفوس هستند. این ترکیبها، استیل کولین استراز را که یک آنزیم حیاتی در هیدرولیز استیل کولین عصبی است را مورد هدف قرار داده و منجر به غیرفعال شدن استیل کولین استراز و در نتیجه باعث سمیت میشوند (1). بر این اساس استفاده از این ترکیبها نگرانیهای سلامتی بسیاری را نسبتبه انسان و سایر موجودات زنده ایجاد کرده است. بهمنظور غلبهبر این مشکل، تلاشهای زیادی صورت گرفته و روشهای متفاوتی برای از بین بردن آلودگی ناشی از استفاده از این ترکیبها بکار گرفته شدهاند. روشهایی مانند روشهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی میتوانند بهعنوان استراتژیهای آلودگیزدایی در نظر گرفته شوند (2). تجزیه زیستی بهعنوان یک روش برجسته بهعلت برخی از ویژگیهای مهم مانند اثر سریع، سازگار با محیطزیست، امن و تولید محصولات با سمیت کمتر شناخته میشود (3).
مطالعه های قبلی ثابت کردهاند که برخی از میکروارگانیسم-ها قادر به تخریب ترکیبهای سمی خاصی هستند (4). چندین باکتری جدا شده از جمله گونههای فلاووباکتریوم (Flavobacterium) و سودوموناسدیمینوتا امجی (Pseudomonas diminuta MG) نشان دادهاند که قابلیتهای قابل توجهی برای هیدرولیز کردن ترکیبهای ارگانو فسفره دارند (5،6). گونههای سودوموناس بهعنوان یک نامزد برجسته برای تجزیه زیست محیطی ترکیبهای ارگانوفسفره محسوب میشود و برای سمزدایی پسابهای آلوده و خاکهای کشاورزی استفاده میشود (7).
علیرغم مزایای متعدد استفاده از سویههای باکتریایی در فرآیند تجزیه زیستی، برخی از جنبههای کاربردی این سویهها باعث میشود تا از استفادۀ مکرر آنها جلوگیری شود. یکی از عوامل محدود کننده در دسترس بودن سوبسترا است. آنزیمهای سیتوپلاسمی این باکتریها مسئول فعالیتهای زیستی آنها هستند که دسترسی سوبسترا به آنها را محدود است. از سوی دیگر، نیاز به زمان بیشتری دارند تا روی سوبسترا عمل کنند، بنابراین کیفیت کارایی آنها کاهش مییابد (3).
ژنوم شافلینگ بهطور گستردهای برای افزایش تولید متابولیتها توسط سویههای باکتریایی، بهبود جذب سوبسترا و همچنین افزایش قدرت سویه استفاده میشود. این تکنیک ترکیبی از مزایای کراسینگ اور والدینی است که با بر زدن DNA و بازسازی کامل ژنوم همراه است که بهطور معمول با ترکیب (فیوژن) پروتوپلاست انجام میشود که پروسۀ نوترکیبی را افزایش میدهد. روش برزدن ژنوم در ابتدا توسط Stemmer و همکارانش در سال ۲۰۰۲ ارائه شد که برای بهبود تولید تیلوزین (Tylosin) توسط استرپتومایسس فرادیه (Streptomyces fradiae) مورد استفاده قرار گرفت. امروزه در بسیاری از آزمایش ها برای افزایش تولید متابولیت ها توسط سویه های باکتریایی، بهبود جذب سوبسترا و افزایش تحمل سویه استفاده میشود. برزدن ژنوم یک نقطه عطف در تکنولوژی بهبود سویهها و مهندسی متابولیک است (8).
در این مطالعه، با استفاده از روش بر زدن ژنوم، تلاش برای بهبود ویژگی های سودوموناس آئروژینوزا (Pseudomonas aeruginosa) به منظور تجزیۀ دیازینون انجام شد. مقاومت در مقابل سمیت سموم ارگانوفسفره و همچنین افزایش فعالیت سلول از اهداف این مطالعه هستند. هدف اصلی بهدست آوردن سویۀ جهش یافته ای است که میتواند در غلظتهای بالای دیازینون رشد کند و از سوی دیگر نیز دیازینون را در مدت زمان کوتاهی تجزیه کند.
روش کار
سویههای باکتریایی
سویۀ وحشی سودوموناس آئروژینوزا به شماره مجموعه JQ917006.1 از فاضلابهای صنعتی (پسابهای کارخانههای تولید آفتکشها و خاک آلوده آنها) در ایران جدا شده است.
مواد شیمیایی و حلالها
دیازینون (خلوص ٪۵/۹۹) از Sigma-Aldrich خریداری شد. سایر مواد شیمیایی و حلالها نیز از Merck آلمان تهیه شد.
آزمون تحمل سویههای بومی در برابر دیازینون
در ابتدا سویۀ IRLM.1 جدا شده از سودوموناس آئروژینوزا در محیط کشت MSM حاوی %2 گلوکز، mg/L50 CaCl2.H2O، g/L5/0 (NH4)2SO4، g/L2/0 KCL، g/L1/0 NaCl بدون حضور دیازینون و در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد انکوبه شد تا OD600 به ۵/۰ برسد. سوسپانسیون باکتری سانتریفیوژ شده (با سرعت ۷۰۰۰ دور در دقیقه در مدت ۵ دقیقه) و سپس چندین بار با محیط MSG بدون گلوکز شستشو داده شدند. در مرحلۀ بعد، رسوب باکتریایی به محیط MSM آگار حاوی g/L5/1 agar، mg/L50 CaCl2.H2O، g/L5/0 (NH4)2SO4، g/L2/0 KCL، g/L1/0 NaCl و محیط بدون گلوکز، با ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ میلی گرم در لیتر دیازینون اضافه شد و سپس بهمدت ۷۲ ساعت در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد انکوبه شد.
برزدن ژنوم از دو مسیر انجام میشود: ۱. سازگاری شیمیایی (سویۀ IRLM1.G) ۲. مادۀ القاء کنندۀ جهش دی اتیل سولفات (DES) (سویۀ IRLM1.D).
ایجاد کتابخانه جهش یافته (IRLM1.G) از طریق سازگاری شیمیایی
جمعیت اول توسط سازگاری شیمیایی بهدست آمد که شامل افزایش تدریجی مقدار دیازینون در ۱۲۰۰ ساعت بود. این امر را میتوان به این شیوه توضیح داد که پس از تأیید مقاومت سویههای مادری، در معرض غلظتهای بالاتر دیازینون (۲۵۰۰-۳۰۰۰ میلیگرم در لیتر) در MSM آگار قرار گرفتند. سپس کشتها بهمدت ۷۲ ساعت در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد انکوبه شدند و در محلی تاریک نگهداری شدند تا از تجزیۀ نوری دیازینون جلوگیری شود.
ایجاد سویههای جهش یافته (IRLM1.D) توسط DES
سویههای بومی در محیط MSM کشت داده شد و در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد انکوبه گردیده تا OD600 به ۵/۰ برسد. محیط کشت با ٪۵/۰، ٪۱، ٪۵/۱، ٪۲ ،٪۵/۲ و در نهایت ٪۳ DES (Sigma Aldrich) تیمار شدند و سپس بهمدت ۷۲ ساعت در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد بهمدت ۳۵ دقیقه انکوبه شدند. سوسپانسیون باکتریایی سانتریفیوژ شده (۷۰۰۰ دور در دقیقه بهمدت ۵ دقیقه) و سپس با PBS شسته شد و در نهایت در محیط LB agar کشت داده شد.
غربالگری بر اساس رشد در حضور monocrotophos و تجزیه زیستی دیازینون در محیط مایع
کتابخانه جهش یافتۀ بهدست آمده بر روی LB agar کشت داده شده و در ۴۸ ساعت در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد انکوبه شد. سپس لایه نازک %۷/۰ آگاروز حاوی ۵۰ میلیمولار بافر فسفات سیترات و ۵/۵ میلیمولار monocrotophos به محیط اضافه شد و در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد بهمدت ۱ ساعت انکوبه گردید. کلنی ها بر اساس بزرگی میزان هاله انتخاب شدند.
کلنیهای انتخاب شده در محیط MSM حاوی دیازینون (۲۰۰۰، ۲۵۰۰ و ۳۰۰۰ میلیگرم در لیتر) تلقیح شدند. 246OD در ۰، ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت با استفاده از نانودراپ، اندازهگیری شد. همانطور که پیشتر ذکر شد، تمام آزمایشهای مربوط به دیازینون در شرایط تاریک بهعلت اثرهای نور بر روی دیازینون انجام شد.
آمادهسازی پروتوپلاست و تیمار غیرفعال سازی
پروتوپلاستها براساس روش Cocconcelli و همکاران با اعمال تغییرهایی انجام شد. سلولهای باکتریایی بهصورت کشت شبانه در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد کشت داده شدند و سپس با استفاده از سانتریفیوژ با سرعت ۷۰۰۰ دور در دقیقه برای ۵ دقیقه سلولها رسوب داده شدند. سلولهای باکتریایی در ۱۰ میلیلیتر بافر پروتوپلاست (PB) حاوی ۱۰ میلیمولار Tris-Hcl، ۲۰ میلیمولار CaCl2 و ۵/۰ مولار سوکروز و ۱ میلیگرم در میلیلیتر لیزوزیم و در دمای ۶۰ درجه سانتیگراد برای ۲ ساعت انکوبه شده تا غیرفعال شوند. تشکیل پروتوپلاست با استفاده از میکروسکوپ نوری مشاهده شد.
برزدن ژنوم
اولین جمعیت مورد استفاده برای برزدن ژنوم، کتابخانۀ جهش یافتهای بود که با افزایش سازگاری با غلظت دیازینون و عامل DES بهدست آمد. پروتوپلاستهای غیرفعال شده در نسبت ۱:۱ مخلوط و سپس سانتریفوژ شده و دوباره بهنسبت ۱:۹ درPEG ۶۰۰۰ (%۶۰) و PB حل شده و ۳۰ دقیقه در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد انکوبه شدند. پروتوپلاستهای الحاقی در ۵ میلیلیتر PB و بهمدت ۲۰ دقیقه در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد سانتریفوژ گردیدند. سپس در محیط احیاء کننده (۲۰ میلیمولار کلرید منیزیم، ۵/۰ میلیمولار ساکارز و %۵/۱۰ BSA) بهمدت ۱۸ ساعت در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد قرار داده شدند
روشهای آنالیزی
غربالگری براساس رشد در حضور monocrotophos انجام شد و پروتوپلاستهای الحاقی انتخاب شدند. همچنین، تجزیه زیستی دیازینون و مقاومت در برابر دیازینون براساس آنچه پیشتر شرح داده شد، مورد بررسی قرار گرفتند.
نتایج
ایجاد جمعیت سویههای اولیه برای برزدن ژنوم
اولین جمعیت کتابخانۀ جهش یافتۀ سازگار با افزایش غلظت دیازینون از ۱۰۰۰ تا ۳۳۰۰ میلیگرم در میلیلیتر در ۱۲۰۰ ساعت بهدست آمد. سویههای جهش یافته (IRLM1.G) قادر به رشد در غلظت ۳۲۵۰ میلیگرم در میلیلیتر دیازینون بودند در حالیکه سویۀ وحشی بهسختی در ۲۹۰۰ میلیگرم در میلیلیتر رشد کرد. نتایج در شکل ۱ نشان داده شده است.
جدول ۱- رشد جمعیت اول سویههای جهش یافته در غلظتهای مختلف دیازینون
زمان |
نمونه |
غلظت دیازینون
(mg/L) |
۷۲ ساعت |
۴۸ ساعت |
۲۴ ساعت |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۲۶۰۰-۱۰۰۰ |
+ |
+ |
+ |
IRLM1 |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۲۷۰۰ |
+ |
+ |
- |
IRLM1 |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۲۸۰۰ |
+ |
- |
- |
IRLM1 |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۲۹۰۰ |
+ |
+ |
- |
IRLM1 |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۲۹۵۰ |
- |
- |
- |
IRLM1 |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۳۰۰۰ |
- |
- |
- |
IRLM1 |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۳۰۵۰ |
- |
- |
- |
IRLM1 |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۳۱۰۰ |
-- |
- |
- |
IRLM1 |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۳۱۵۰ |
- |
- |
- |
IRLM1 |
+ |
+ |
+ |
IRLM1.G |
۳۲۰۰ |
- |
- |
- |
IRLM1 |
+ |
+ |
- |
IRLM1.G |
۳۲۵۰ |
- |
- |
- |
IRLM1 |
- |
- |
- |
IRLM1.G |
۳۳۰۰ |
- |
- |
- |
IRLM1 |
جمعیت دوم سویههای جهش یافته (IRLM1.D) با تیمار DES بهدست آمد. تعداد کلنیهای موجود در MSM آگار حاوی دیازینون از ۵/۰ تا ۳ درصد تیمار DES کاهش یافت. رنگدانه سبز که مشخصه سودوموناس است، در میزان %۲ و %۵/۲ از DES تولید نمیشود. سویههای جهش یافته با توجهبه مقدار هاله در LB آگار حاوی monocrotophos و سرعت تجزیۀ زیستی دیازینون انتخاب شدند. بنابراین، ۸ سویۀ جهش یافته برای برزدن ژنوم آماده شدند.
براساس نتایج جذب نوری بهدست آمده، سویههای IRLM1.D4 و IRLM1.D8 نتایج رضایتبخشی نسبتبه سویههای دیگر را نشان میدهد. بنابراین، سویۀ IRLM1.D8 بهعنوان یکی از سویههای والد برای برزدن ژنوم در نظر گرفته شد.